مهدی خانعلیزاده
الف- «ارتجاع» در معنی لغوی به معنای «بازگشت» است و در مفهوم سیاسی به معنای مخالفت با پیشرفت و تحول در بنیادهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و یا روابط اجتماعی، اقتصادی، سیاسی موجود میباشد. همچنین خواهان «خنثی شدن» اینگونه تحولات و «بازگشت به گذشته» نیز ارتجاع نامیده میشود.
ب- «باید به مسیری که از اول بودیم، برگردیم.» این جمله، کلید طلایی سخنان اکبر هاشمی رفسنجانی در چند ماه اخیر و حتی سالیان اخیر است؛ جملهای که نه فقط یک اظهارنظر سیاسی از سوی یک مسئول که یک مانیفست و برنامه گفتمانی و اجرایی از سوی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام است؛ برنامهای که قرار است الگوی رفتاری یکی از طیفهای سیاسی کشور را به طور جدی سازماندهی کند و بخشی از فعالان سیاسی را با خود همراه کند.
هاشمی رفسنجانی نشان داده که هنوز دلش با سوم تیر ۱۳۸۴ صاف نشده؛ هنوز «نه» بزرگ مردم به خود را حاصل اندیشه و رفتار اشتباه ملت ایران با خود میداند و از فردای همان روز به دنبال بازگرداندن آب به جویِ دولت سازندگی است. اندیشههای تکنوکراتی و کارگزارانی هاشمی، هنوز در میان اواسط دهه هفتاد غوطه میخورد و البته جماعتی از طیف موسوم به راست سنتی را نیز زیر عبای خود جمع کرده است تا اگر در خرداد ۸۸ پروژه او قرار بود با همراهی اصلاحطلبان و جناح اصلاحات به پیش برود، اکنون برخي موسفیدان راست سنتی ایفاگر این نقش مهم در پازل طراحی شده توسط هاشمی رفسنجانی باشند.
از جمله شاخصهای گفتمان ارتجاع در انقلاب اسلامی، میتوان به مردمگریزی، سیاستکاری و مخفیکاری، دینگرایی شخصی و فردی، ایستادگی در مقابل اصلاحات اساسی، اتخاذ تصمیم بر اساس منافع شخصی و حزبی، ولایتپذیری صوری، ترس و محافظهکاری و آسایش و راحتطلبی اشاره کرد.
ج- «دعوای سوم تیریها با احمدینژاد امروز تمام شده محسوب میشود؛ زیرا حالا میدانیم این تغییر گفتمان یک حرکت رو به جلو بوده و با توجه به مقتضیات زمان و طبقه و نسلی که در حال رشد و تکامل است، اتخاذ شده است. آسانترین و عقلانیترین انتخاب، به رسمیت شناختن این طبقه و پرهیز از معارضه با این طبقه و اجتناب از توهین یا خدای نکرده معارضه با مهندسان اصلی این نسل است، چرا که شاید احمدینژاد تا چند ماه دیگر صندلی ریاست جمهوری را تحویل بدهد اما این طبقه و نسل پابرجاست و اگر قرار باشد - فرض محال - فردی از غیر این طبقه بر آنها حکومت کند، کاری دشوارتر از هر آن چیزی که در ذهنش خطور کند، در پیش خواهد داشت. آن زمان نیازی نیست احمدی نژادی باشد که دست در جیبش کند؛ بلکه این طبقه اجتماعی است که ناخالصیها و انحرافات را تشخیص داده و اشتباهات را به سرعت جبران و تصحیح خواهد کرد.» (سرمقاله روزنامه ایران، ۱۸ دی ۹۱)
باز هم یک پازل دیگر برای بازگشت به عقب؛ البته این بار از سوی جریان نفوذی در دولت که در دولت دهم حسابی کام حامیان انقلاب اسلامی و دلسوزان نظام را تلخ کرده است؛ پازلی که قرار است باز هم مردم را به عقب بازگرداند و مدعی شود که برای سعادت کشور و انقلاب هیچ راهی به جز بازگشت به عقب وجود ندارد.
تلاش حلقه منحرف در قوه مجریه که رسانه رسمی دولت را نیز به بولتن خود تبدیل کردهاند و چیزی از اعتبار و تشخص سابق آن باقی نگذاشتهاند برای بازگرداندن مردم به عقب، تنها به یک علت صورت میگیرد و آن هم ترس از اقبال مردم به گفتمان اصیل و ناب سوم تیر است؛ گفتمانی که از ابتدا هم به «فرد» وابسته نبود و مبتنی بر آرمانهای انقلاب و همچنین شاخصههای ارائه شده از سوی رهبر انقلاب شکل گرفت. اگر دولت نهم محبوب مردم بود و اقدامات عدالت محور آن با رضایت حداکثری افکار عمومی همراه بود، به دلیل مطالبه رهبر انقلاب از مردم و مسئولین برای «عدالتخواهی» بود؛ موضوعی که در سخنان ایشان هم همواره تاکید شد و گفتمان دولت نهم مورد تقدیر ایشان قرار گرفت.
...
«مقابله با ارتجاع» اصلیترین رویکردی است که مردم و فعالان سیاسی درون چارچوب هویت و ماهیت انقلاب اسلامی باید در انتخابات آتی در نظر داشته باشند و اساس تمرکز فعالیتهای خود را بر روی آن قرار بدهند. عدم قرارگیری در دو پازل «ارتجاع» که توسط دو طیف متفاوت طراحی شده، هشداری است که باید به همه فعالان این عرصه داد و آنان را از تبدیل به قطعهای برای تکمیل این پازل شدن منع کرد؛ چرا که بنیان و اساس انقلاب اسلامی بر مبنای تحول و پیش رفتن به سوی جلو و تقابل با خنثی بودن و ارتجاع شکل گرفت و امام خمینی (ره) هم در سخنرانی تاریخی خود در بهشت زهرا (س) صراحتا از تعیین تکلیف ملت توسط یک گروه ثابت و با استناد به گذشتگان انتقاد کردند.
برهم زدن برنامه طراحی شدهٔ «ارتجاع کارگزارانی» و «ارتجاع انحرافی» مهمترین اقدامی است که در ماههای منتهی به انتخابات ریاست جمهوری یازدهم باید در دستور کار نیروهای رسانهای جبهه انقلاب اسلامی قرار داشته باشد.
نظرات شما عزیزان:
برچسب ها : ارتجاع, ریشه انقلاب, مهدی خانعلیزاده, هاشمی رفسنجانی, ,